حرف یار

اخبار شهرستان شهریار، مهدویت، شهدا، آموزشی، فراماسونری، طب سنتی و اسلامی، در مکتب ائمه و بزرگان

حرف یار

اخبار شهرستان شهریار، مهدویت، شهدا، آموزشی، فراماسونری، طب سنتی و اسلامی، در مکتب ائمه و بزرگان

۴۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حرف یار» ثبت شده است

در شمالی‌ترین شهر کشور اروپایی دانمارک می‌توان یک نشانه قرآنی را دید.

در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را می‌توان در سجیه دید، جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم می‌پیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمی‌شوند و بنابرین این پدیده زیبا به وجود می‌آید و این همان چیزی است که در قرآن آمده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۵۱
محمدرضا عسکری

گفتم :اگر میدانستم چه روزی می آیی به احترام آمدنت گناه نمی کردم.


گفت:آن روز که گناه نکنی به احترام گناه نکردنت می آیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۴۵
محمدرضا عسکری

به نام خدا

آیات و روایات بسیاری را می توان یافت که در آن، اوصاف پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است و از آن جا که امام، عدل پیامبر می باشد، با مراجعه به این اقوال می توان اوصاف امام را شناخت. با توجه به این مطلب یکی از اوصاف پیامبر صلی الله علیه و آله را از زبان امیرالمؤمنین علیه السّلام نقل می کنیم.
«طبیب دوار بطبه قد احکم مراهمه و احمی مواسمه، یضع من ذلک حیث الحاجه الیه: من قلوب عمی و آذان صم و السنه بکم، متتبع بدوائه مواضع الغفله و مواطن الحیره. » (۱)
پیامبر صلی اللّه علیه و آله طبیبی است که (در بیماری ها یا بین بیماری ها) طب خود را می گرداند (در حالی که) مرهم های خود را به خوبی ساخته و داغ هایش را آماده کرده است. آنها را هرجا که نیاز باشد قرار می دهد: بر دل های کور و گوش های ناشنوا و زبان های لال، با داروهای خود موارد غفلت و سرگردانی را می جوید (معالجه می کند).
«دوّار بطبّه» دو معنا می تواند داشته باشد، یکی این که طبیب دلسوز، طب خود را بین بیماران می گرداند. یعنی خود سراغ بیماران می آید. حتی اگر آنها به او مراجعه نکنند، طبیب با طبّ خود برای مداوای آنها اقدام می کند. معنای دیگر این که طب خود را در میان بیماری های مختلف می گرداند. یعنی طب او نسبت به انواع بیماری ها جریان پیدا می کند و هر نوع بیماری را مداوا می کند. این طبیب، مرهم های خود را آماده کرده است و برای جایی که مرهم کارساز نباشد، مواسم (۲) خود را مهیا نموده است.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۴۳
محمدرضا عسکری
سلام!

شرمنده لینک هارو دیر گذاشتم.

بفرمایید:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۳۹
محمدرضا عسکری

بغض چندین ساله ی ما باز شد

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

 

یا علی گفتیم و دریا خنده کرد

عشق ما را باز هم شرمنده کرد

 

یا علی گفتیم و گلها وا شدند

عشق آمد قطره ها دریا شدند

 

یاعلی گفتیم و طوفانی شدیم

مست از آن دستی که می دانی شدیم

 

یاعلی گفتیم و طوفان جان گرفت

کوفه در تزویر خود پایان گرفت

 

کوفه یعنی دستهای ناتنی

کوفه یعنی مردهای منحنی

 

کوفه یعنی مرد آری مرد نیست

یا اگر هم هست صاحب درد نیست

 

عده ای رندان بازاری شدند

عده ای رسوایی جاری شدند

 

آن همه دستی که در شب طی شدند 

ابن ملجم های پی در پی شدند........

 

از سکوت و گریه سرشارم علی

تا همیشه دوستت دارم علی

 

 

  - دکتر محمود اکرامی فر -      

کتاب: « دریا تشنه است »

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۳۱
محمدرضا عسکری

آبادی میخانه ز ویرانی ماست

جمعیت کفر از پریشانی ماست

اسلام به ذات خود ندارد عیبی

هر عیب که هست از مسلمانی ماست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۲۸
محمدرضا عسکری
در حادثه‌ى مدرسه‌ى فیضیه و سپس در قضیه‌ى پانزده خرداد، عده‌یى مى‌گفتند فایده‌یى ندارد، بى‌خود معطلید؛ آنها چند برابر شمایند! بعد هم که در سال ۴۳ امام(ره) را تبعید کردند، باز این طرز فکر در بعضى از این افراد راسخ شد و گفتند امام بى‌جهت زحمت مى‌کشند و تلاش مى‌کنند؛ ایشان به جایى نمى‌رسند! در حقیقت اگر کسى بخواهد با عقل و منطق معمولى محاسبه کند، همین نتیجه را مى‌گیرد؛ ولى آن چیزى که امام را وادار مى‌کرد که على‌رغم همه‌ى این حرفها، امیدش را از دست ندهد و به حرکت خود ادامه دهد، انجام تکلیف الهى بود. او معتقد بود که این انقلاب را یک دست غیبى هدایت و پشتیبانى مى‌کند و ما نباید به دنبال نتیجه‌ى کار خود باشیم.
در همین خصوص خاطره‌یى در ذهنم مانده است که نقل مى‌کنم:
«چند روز قبل از پایان سال ۶۵ که خدمت امام بودیم، چون یکى از روزهاى فروردین ۶۶ با ولادت یکى از ائمه(ع) مصادف مى‌شد، من و آقاى هاشمى رفسنجانى و حاج احمد آقا اصرار کردیم که ایشان در حسینیه‌ى جماران با مردم دیدارى داشته باشند. امام استنکاف کردند و قاطع گفتند: حالش را ندارم. من در ایام نوروز به مشهد رفته بودم و آقاى هاشمى هم از جبهه دیدار داشتند. در همان روزها، ناگهان قلب امام مشکلى پیدا مى‌کند و چون حاج احمد آقا – که حق بزرگى بر گردن همه‌ى ملت دارد و امام را در این چند سال حفظ کرد – همه‌ى وسایل را براى بهبود امام(ره) مهیا کرده بود، فوراً به وضعیت جسمى ایشان رسیدگى شد و خطر برطرف گردید.
وقتى در بیمارستان بر بالین ایشان حاضر شدم، عرض کردم: چه‌قدر خوب شد که آن شب اصرار ما را براى ملاقات با مردم نپذیرفتید؛ والّا اگر خبر این ملاقات اعلام مى‌شد، مردم به زیارت شما مى‌آمدند و آن‌وقت شما با این حال نمى‌توانستید مردم را ملاقات کنید و انعکاس آن در دنیا خوب نبود. این کار شما، خواست خداوند و کمک الهى بود و در آن زمان تصمیم بجایى گرفتید. ایشان در پاسخ من گفتند: آن‌طور که من فهمیدم، مثل این‌که از اول انقلاب تا حالا، یک دست غیبى در همه‌ى کارها دارد ما را هدایت و پشتیبانى مى‌کند.»
واقعاً همین‌طور است؛ والّا محاسبات معمول سیاسى، اقتصادى و محاسباتى که براساس آن دنیا دارد اداره مى‌شود، این نتایج را به دست نمى‌دهد. آن چیزى که امام را بر هدایت و اداره و رهبرى ملت ایران و انقلاب عظیمش قادر مى‌کرد، عبارت بود از ارتباط با خدا و اتصال و توجه و توکل به او. او واقعاً عبد صالح خدا بود. من هیچ تعبیرى را بهتر از این براى امام(ره) پیدا نمى‌کنم.
منبع خبر :http://www.khamenei.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۲۶
محمدرضا عسکری

سردار مرتضی حاج باقری از رزمندگان دفاع مقدس در بخشی از خاطرات هشت سال جنگ تحمیلی می نویسد:

ما در دوران اسارت جزو مفقودین بودیم یعنی نه ایران از ما خبر داشت و نه صلیب سرخ جهانی نام ما را ثبت کرده بود. به همین جهت مشکلات ما از سایر اسرا بیشتر بود. هیچ نام و نشانی از ما در جایی نبود. عراقی‌ها به ما خیلی سخت می‌گرفتند جز ارتباط و اتکال به خدا هیچ راهی نبود تنها امیدمان استعانت خداوندی بود یکی از راه‌های تحکیم ارتباط الهی بحث نماز و روزه بود بچه‌هایی که با ما در اردوگاه ۱۲ و ۱۸ بودند تقریباً ماه رجب و ماه شعبان را در استقبال از ماه رمضان روزه می‌گرفتند هر چند که روزه گرفتن و نماز خواندن حتی به صورت فرادا جرم بود.

خدا شاهد است امروز که سالها از اسارت می‌گذرد هنگام ماه مبارک رمضان همه نوع خوراکی با بهترین کیفیت در سفره‌هایمان یافت می‌شود. ولی لذت افطار دوران اسارت را ندارد

بارها اتفاق می‌افتاد که هنگام نماز دژخیمان بعثی به بچه‌ها حمله می‌کردند و جهت آن‌ها را از قبله تغییر می‌دادند و نماز را بهم می‌زدند حتی یک شب مجبور شدیم نماز مغرب و عشا را به حالت خوابیده و زیر پتو به جا بیاوریم. روزه گرفتن جرم سنگین‌تری بود بچه‌ها غذای ظهر را می‌گرفتند و در یک پلاستیک می‌ریختند چهار گوشه آن را جمع کرده و گره می‌زدند سپس این غذا را در زیر پیراهن خود پنهان می‌کردند و افطار میل می‌نمودند اگر موقع تفتیش از کسی غذا می‌گرفتند او را شکنجه می‌دادند.

آن غذای سرد ظهر با غذای مختصری که احیاناً در شب می‌دادند را بچه‌ها به عنوان افطار می‌خوردند و تا افطار بعد به همین ترتیب می‌گذشت. خدا شاهد است امروز که بیش ۲۰ سال از اسارت می‌گذرد هنگام ماه مبارک رمضان همه نوع خوراکی با بهترین کیفیت در سفره‌هایمان یافت می‌شود ولی لذت افطار دوران اسارت را ندارد. به نظر من آن غذا، غذای بهشتی بود و ما هنگام افطار واقعاً حضور خدا را احساس می‌کردیم. دعای افطار با حال و هوای معنوی خاصی توسط بچه‌ها قرائت می‌شد هر چند پس از صرف افطاری تا افطار بعد هیچ خبری از خوراکی نبود ولی خیلی برایمان لذت بخش بود.

منبع: مشرق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۲ ، ۰۷:۴۳
محمدرضا عسکری

به نام خدا

جهل، از امراض روحی است که انسان را به غفلت و حیرت و نهایتاً به بیراهه می کشاند. شفای این درد، یعنی علم، به دست امام علیه السّلام است. یکی از اوصافی که امام رضا علیه السّلام برای معرفی امام معصوم علیه السّلام به کار برده اند، تعبیر «المخصوص بالعلم» (۱) است؛ یعنی علم، اختصاص به امام دارد. بنابراین، هر کس بخواهد عالم شود، باید به سراغ امام برود، چرا که ایشان تنها منبع علم هستند. در عبارتی از زیارت آل یس نیز امام زمان علیه السّلام خود را «العلم المصبوب» (۲) یا «علم سرازیر شده» معرفی نموده اند. به کار بردن تعبیر علم به جای عالم نشانه‌ی مبالغه است؛ یعنی امام علیه السّلام علم مجسّم است. پس تشنگان علم باید سراغ ایشان بروند و طبق فرمایش امام هشتم علیه السّلام:
«الامام الماء العذاب علی الظمآء. » (۳)
امام، آب شیرین در حال تشنگی (برای شخص تشنه) است.
حیات مادّی و معنوی انسان وابسته به آب است. البته آبی که تشنگی قلبی را سیراب می کند و باعث روح انسان می شود، اهمیت بیشتری دارد. قرآن کریم می فرماید:
«و جعلنا من الماء کل شیء حی. » (۴)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۰۳
محمدرضا عسکری

به نام خدا

وصف دیگری که برای امام علیه السّلام در احادیث آمده، «سفینه النجاه» است.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام در معرفی خود و فرزندان گرامی شان فرموده اند:
«نحن… سفن النجاه. » (۱)
ما… سفینه های نجات هستیم.
امامان ما کشتی نجات هستند، یعنی به امر پروردگار به دنبال کسانی هستند که نیاز به کمک دارند و دوست دارند به فریاد کسانی برسند که از لحاظ روحی یا جسمی در معرض غرق شدن هستند؛ چنان که در زیارت روز جمعه خطاب به امام زمان علیه السّلام عرضه می داریم:
«السلام علیک یا سفینه النجاه. » (۲)
هر قدر کشتی نجات بودن امام برای انسان روشن تر شود، اعتقاد و باور او به این ویژگی حضرتش بیشتر و قوی تر می گردد و در نتیجه شکر قلبی که همان معرفت اختیاری است، نسبت به کشتی نجات بودن امام زمان علیه السّلام بیشتر و بهتر گزارده می شود. بنابراین مناسب است به یکی از مواردی که این صفت ائمه علیهم السّلام ظهور و بروز بیشتری پیدا کرده، اشاره شود تا با عمق بخشیدن به معرفت امام علیه السّلام بهتر بتوانیم شکر قلبی این نعمت را ادا کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۵۹
محمدرضا عسکری