حرف یار

اخبار شهرستان شهریار، مهدویت، شهدا، آموزشی، فراماسونری، طب سنتی و اسلامی، در مکتب ائمه و بزرگان

حرف یار

اخبار شهرستان شهریار، مهدویت، شهدا، آموزشی، فراماسونری، طب سنتی و اسلامی، در مکتب ائمه و بزرگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف» ثبت شده است


در حال و هوای صحبت آمدنت

پیچید میان کوچه ها عطر تنت

گفتـی که به زودی از سفر می آیی

ای کاش که بشنود خدا از دهنت

"اللهم عجل لولیک الفرج"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۲ ، ۰۷:۰۱
محمدرضا عسکری
برای مشاهده اندازه اصلی، روی تصویر کلیک کنید.
ترجیع و رباعی و غزل کافی نیست؟!

تحقیر و تمسخر ملل کافی نیست؟! -

از بس که به ما طعنه و تهمت زده اند...

"برگرد" و"بیا "و "العجل" کافی نیست؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۲ ، ۰۶:۵۹
محمدرضا عسکری
جریان تولد امام زمان (ع)
حکیمه خاتون ، دختر امام محمد تقی می گوید روزی امام حسن (ع) مرا خواست و فرمود :
«عمه»، امشب نیمه ی شعبان است ، نزد ما افطار کن ، که خداوند در این شب فرخنده ، کسی را به وجود می آورد که حجت او در روی زمین است . عرض کردم :«مادر این نوزاد کیست ؟ امام (ع) فرمود :«نرجس » . گفتم : «فدایت شوم ، نرجس که بچه دار نیست ؟!» . امام (ع) فرمود : «همین است که می گویم» . من به خانه ی حضرت آمدم ، سلام کرده نشستم . نرجس خاتون آمد تا کفش مرا از پایم در آورد و گفت :«ای بانوی من ، شب به خیر !» . گفتم : «بانوی من و خاندان ما تویی » . گفت : «نه ، من کجا و این مقام بزرگ کجا؟». گفتم :«دخترجان ، امشب خداوند پسری به تو می دهد که سرور دو جهان خواهد بود» . چون این سخن را شنید، با خجالت نشست . سپس نماز شام را گزاردم و افطار کردم و خوابیدم .
سحرگاه برای ادای نماز شب برخاستم . بعد از نماز ، دیدم نرجس خوابیده و از نوزاد خبری نیست . پس از نماز، دوباره خوابیدم و بعد از لحظه ای با نگرانی بیدار شدم ، دیدم نرجس خوابیده است . در آن حال ، درباره ی وعده ی امام (ع) تردید کردم ، که ناگهان امام از جایی که تشریف داشت ، با صدای بلند مرا صدا زد و فرمود :«عمه ، تعجب نکن که وقت نزدیک است ».................

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۲ ، ۱۲:۰۹
محمدرضا عسکری