وای باران.....
سه شنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۳۶ ب.ظ
باز باران با ترانه
میخورد بر بام خانه
یادم آرد کربلا را
دشت پر شور و بلا را
گردش یک ظهر غمگین
گرم و خونین
لرزش طفلان نالان
زیر تیغ و نیزه ها را
با صدای گریه های کودکانه
واندرین صحرای سوزان
میدود طفلی سه ساله
پر ز ناله
دلشکسته
پای خسته
باز باران قطره قطره
میچکد از چوب محمل
وای باران کی بباری بر تن عطشان یاران
تر کنند از آن گلو را
وای باران ...
وای باران...
۹۲/۰۵/۰۱