حرف یار

اخبار شهرستان شهریار، مهدویت، شهدا، آموزشی، فراماسونری، طب سنتی و اسلامی، در مکتب ائمه و بزرگان

حرف یار

اخبار شهرستان شهریار، مهدویت، شهدا، آموزشی، فراماسونری، طب سنتی و اسلامی، در مکتب ائمه و بزرگان

تو چه با غیرت نگران چادر مادرت بودی....!

شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۱۶ ب.ظ

رضایت نامه را گذاشت جلوی مادرش.

چه امضا بکنی ،چه امضا نکنی ،من میرم!

اما اگر امضا نکنی من خیالم راحت نیست.

شاید هم جنازه ام پیدا نشه!

در دل مادر آشوبی به پا شد.

رضایت نامه را امضا کرد.

پسر از شدت شوق سر به سر مادرش میگذاشت.

جنازه ام را که آوردند ، یه وقت خودت را گم نکنی .

بیهوش نشی هااا
چادرت را هم محکم بگیر!

تو چه با غیرت نگران چادر مادرت بودی

و برخی مردان شهر من چه راحت تر خودشان چادر از سر زنانشان برداشتند.

من از گفتن شرمنده ام شرم دارم!!!..

نظرات  (۱)

سلام

یه پیشنهاد: درسته که اشاعه مطالب تاثیر گذار کار خوبیه، اما هر قدر می تونی خودت هم مطلب تولید کن. فواید بسیاری داره که اگه خواستی راجع بهش صحبت می کنیم.

دعا فراموش نشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی