حرف یار

اخبار شهرستان شهریار، مهدویت، شهدا، آموزشی، فراماسونری، طب سنتی و اسلامی، در مکتب ائمه و بزرگان

حرف یار

اخبار شهرستان شهریار، مهدویت، شهدا، آموزشی، فراماسونری، طب سنتی و اسلامی، در مکتب ائمه و بزرگان

۷۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدویت» ثبت شده است

به نام خدا
حضرت امام رضا علیه السّلام امام معصوم را به صفت «الاخ الشقیق» نیز معرّفی فرموده‌اند: «الامام… الاخ الشقیق». (۱) لغت «شقیق» از شقه می آید و به معنای نصف هر چیز است. «الاخ الشقیق» به برادر دو قلو گفته می شود؛ به این اعتبار که گویی هر کدام نیمه ی دیگری است. دو برادر که چنین رابطه ای با هم دارند، طبیعتاً میان آنها رابطه ی عاطفی گرمی برقرار خواهد بود و مایه ی قوّت قلب و پشت گرمی یکدیگر هستند.
نمونه ی اعلای برادر فداکار در وجود مقدّس حضرت ابوالفضل علیه السّلام یافت می شود. ایشان برادر وفاداری نسبت به امام حسین علیه السّلام بودند. این است که وقتی سیّدالشهدا علیه السّلام در روز عاشورا بالای سر برادر حاضر شدند، فرمودند:
«الآن انکسر ظهری و قلّت حیلتی. » (۲)
اکنون پشتم شکست و دیگر چاره ای ندارم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۲ ، ۱۳:۲۶
محمدرضا عسکری

به نام خدا

بی اعتقادی به امام علیه السّلام و راه نجات از آن
برخی افراد اهل مطالعه چون تلقّی صحیحی از دین ندارند، نمی توانند مسأله ی امامت و اوصاف امام را – چنان که هست – بپذیرند. این عدّه اگر با شنیدن و یا خواندن اوصاف امام، چیزی از معرفت ایشان نصیبشان گردد، تسلیم نمی شوند و پذیرش قلبی در برابر آن را نوعی عوام زدگی می دانند و به نحوی در صدد توجیه انکار خود نسبت به آن بر می آیند. این افراد با این که درجه ای از معرفت امام را دارا شده اند، امّا نسبت به مقامات امام بی اعتقاد هستند؛ چون با سوء اختیار خویش از قبول یافته های خود سرباز زده اند.
چه بسا کوتاهی این افراد در وظیفه ی خویش و انکار قلبی و کفران نعمت آنها سبب سلب نعمت شده، کارشان به جایی برسد که واقعاً از درک و معرفت اوصاف و کمالات امام بی بهره گردند.
این وضعیّت اسفبار در مورد گروهی از افراد تحصیل کرده صدق می کند. امّا اکثر افراد عادی که معلومات چندانی درباره ی دین ندارند، مطالعات و شنیده های دقیق و صحیحی درباره ی امامت و اوصاف امام ندارند و هیچ ضرورتی هم برای مطالعه در این باب احساس نمی کنند. در حالی که همین افراد برای انجام امور دنیوی خود نهایت دقّت را به خرج داده، از افراد خبره و آگاه در آن امور کمک می گیرند. اینان مسامحه کاری و بی دقّتی در مسائل مادّی را به هیچ وجه برای خود و دیگران مجاز نمی شمرند؛ در حالی که امور معنوی، حساب و کتاب دقیق تری دارد و برای کسب سعادت اخروی باید برنامه ریزی دقیق تری کرد و تسامح و تساهل را کنار گذاشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۲ ، ۰۵:۵۳
محمدرضا عسکری

به نام خدا

معنای اوّل غریب
«قدر ناشناخته بودن» یکی از معانی رایج غربت است. اگر معرفتی که شایسته و بایسته ی شخصی است، وجود نداشته باشد، او را می توان غریب دانست. به عنوان مثال، اگر مردم با پزشک ماهری زندگی کنند ولی او را نشناخته، به کمالات و تخصّص و ایمان او آگاه نباشند و او را یک فرد بی سواد و عامی بدانند، او در میان آنها «غریب» است. از طرفی ممکن است مردم به تخصّص و تعهّد او آگاه شوند، ولی قدر او را نشناسند و قلباً به او اعتقاد نداشته باشند و در مقابل، به پزشکان دیگری که چنان تعهّد و تخصّصی ندارند، معتقد باشند. در این صورت باز هم این پزشک «غریب» مانده است.
به همین ترتیب اگر یک واسطه ی خیر شناخته نشود و مردم ندانند که نعمت ها و برکات از جانب چه کسی به آنها رسیده است، به سبب این نادانی، شکر نعمت او را چنانکه شایسته است، ادا نمی کنند و لذا او غریب می ماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۲ ، ۰۵:۵۲
محمدرضا عسکری

به نام خدا

معنای دوم غریب
گاهی «غریب» به کسی اطلاق می شود که از یادها رفته است؛ یعنی آن چنان که شایسته ی اوست از او یاد نمی شود.
این معنا از غربت، در مقابل «ذکر» است که گاهی قلبی و گاه، زبانی است. پس فراموش شدن قلبی یا زبانی منشأ غربت به معنای دوم می باشد. اگر ولیّ نعمت از نظر قلبی مورد بی توجّهی قرار گیرد و یاد او از دل ها محو شود، در حققیت، شکر قلبی نسبت به او انجام نپذیرفته است و از همین جهت، غریب می باشد؛ چون در دل، «از یاد رفته» است. از طرفی اگر معرفت قلبی بر زبان جاری نگردد، در انجام وظیفه ی شکر زبانی منعم، کوتاهی شده است و از این جهت هم می توان او را غریب دانست؛ چون آن چنان که باید و شاید از او یاد نمی شود و عملاً از یاد رفته ی زبانی است. ذکر زبانی برخاسته از معرفت و ذکر قلبی است امّا خود، زمینه ی معرفت و ذکر قلبی را در کسانی فراهم می سازد که از شناخت منعم محروم هستند و همین معرفت، زمینه ی یاد کردن قلبی و زبانی را در آنان نیز به وجود می آورد.
البتّه یاد کردن از هر کس باید متناسب با سطح او و در حدّ مقام و موقعیّت او باشد، در غیر این صورت به غربت او می انجامد. به عنوان مثال، برای ادای حقّ عالم یا فقیه باید در هنگام سخن گفتن از احکام شرعی یادی از آن فقیه به میان آید و اگر از همه ی فقها یاد کنند و اصلاً نامی از آن عالم نبرند، می توان گفت آن عالم فقیه «از یاد رفته» و «غریب» است. حال اگر این فقیه در پزشکی هم سرآمد باشد، در هنگام بحث علمی در پزشکی هم باید از او یاد شود. پس تعدّد یاد کردن در افراد مختلف، متناسب با کمالات آنها، متفاوت خواهد بود.
ذکر هر نعمتی کاملاً بستگی به ویژگی های آن دارد. هر چه نعمتی بزرگ تر و فراگیرتر و نیاز انسان ها به آن بیشتر باشد، انتظار می رود که در دفعات بیشتر و به مناسبت های گوناگون از آن با قلب و زبان یاد شود و هر قدر در این امر کوتاهی شود، به همان اندازه آن نعمت از یادها می رود و «غریب» می ماند.
چگونگی یاد کردن ها از نظر کیفی نیز متفاوت هستند. گاهی انسان وقتی از نعمتی یاد می کند، با تمام وجود تحت تأثیر آن قرار دارد؛ به طوری که با تذکر خویش، شنوندگان را نیز متأثر می سازد. در واقع، گوینده به تناسب معرفت و محبّت خویش گاه خیلی شدید و با حرارت و گاه به صورت عادی و سطحی یاد او را در خاطر می آورد یا به زبان جاری می کند.
از طرف دیگر، ذکر قلبی و زبانی انواع مختلف دارد؛ از جمله سرودن شعر، تألیف کتاب و مقاله، برگزاری مسابقه و… گاهی ممکن است در دل از او یاد کند، برایش دلتنگ شود، از داشتن چنین محبوبی شاد گردد و… به هر حال با دل و زبان، به روش ها و انواع مختلف می توان از نعمتی یاد کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۲ ، ۱۱:۳۲
محمدرضا عسکری
به نام خدا

معنای چهارم غریب
یکی از رایج ترین معانی غربت، دور افتادن از اهل (نزدیکان درجه ی اوّل) و دیار و سرزمین خویش است. صاحب کتاب شریف «مکیال المکارم» در بیان معنای غربت می فرمایند:
« ألبعد عن الأهل و الوطن و الدیار. » (۱)

عزلت امام عصر علیه السّلام
از آن جایی که حضرت بقیه الله علیه السّلام به امر الهی از اهل و دیار خود کناره گیری کرده اند، «غریب» هستند و جای خالی ایشان در میان دوستان و نزدیکانشان مشهود است. به این کناره گیری از مردم اطلاق «عزلت» هم می شود؛ همان طور که امام صادق علیه السّلام فرموده اند:
قطعاً صاحب این امر غیبتی دارد و قطعاً در غیبتش عزلت (از مردم) خواهد داشت و مدینه (برای ایشان) محلّ سکونت خوبی است و سی نفر هستند که حضرت از آنها وحشتی ندارد. (۲)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۲ ، ۰۶:۴۲
محمدرضا عسکری

به نام خدا

معنای سوم غریب
یکی دیگر از معانی غریب، «فرو نهاده» یا «وانهاده» یا «واگذاشته» است. فرو نهاده به کسی گفته می شود که مهجور، متروک و معطّل، باقی مانده باشد. مهجور کسی است که او را کنار گذاشته باشند. متروک، یعنی ترک شده و معطّل هم به معنای تعطیل شده است. تعطیل در مقابل استفاده و بهره بردن می باشد و معطّل به چیزی گفته می شود که در جهت هدفی که برای آن وضع شده، از آن استفاده نگردد. اگر معطّل، صفت شخص باشد، چنین شخصی غریب افتاده است. این معنای غربت، ممکن است فرع بر عدم شناخت، یا فراموش کردن و یا ناشی از کوتاهی کردن دیگران بر حقّ شخص باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۲ ، ۰۶:۴۰
محمدرضا عسکری

به نام خدا

امام غریب
در خاتمه ی این بخش به نقل حدیثی از امام کاظم علیه السّلام تبرّک می جوئیم که همه ی آن چه گذشت، به نحوی توضیح این حدیث شریف است.
داوود بن کثیر رقّی می گوید:
از امام ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السّلام درباره ی صاحب این امر پرسیدم. ایشان فرمودند: «هو الطّرید الوحید الغریب، الغائب عن أهله، الموتور بأبیه علیه السّلام»؛ او طرد شده ی تنها، غریب، پنهان از نزدیکانش و به خاطر کشته شدن پدرش مظلوم است. (۱)
«طرید» یعنی طرد شده و این معنا برای هر کس متناسب با شأن و مقامش مورد ملاحظه قرار می گیرد. در مورد امام زمان علیه السّلام چون از آن منزل و جایگاهی که در خور شأن ایشان است، طرد شده اند و حقوقشان آن گونه که باید ادا نمی گردد، به ایشان اطلاق، «طرید» می شود.
«وحید» به معنای تنهاست و به کسی اطلاق می شود که متناسب با مقامش به او مراجعه نشود و یاران همراه نداشته باشد.
«موتور» در لغت به معنای کسی است که یکی از نزدیکانش کشته شده و هنوز به خونخواهی او برنخاسته است. (۲) «الموتور بابیه» یعنی کسی که به خاطر جنایت نسبت به پدرش مورد ظلم واقع شده است. (۳)

خونخواه سیّدالشّهدا علیه السّلام
امام زمان علیه السّلام ولیّ دم پدر بزرگوارشان سیّدالشّهداء علیه السّلام هستند در حالی که هنوز انتقام خون پدر را از قاتلان ایشان نگرفته اند و از این جهت، مورد عظیم ترین ظلم ها واقع شده اند. یکی از مأموریّت های حضرتش پس از ظهور، انتقام گرفتن از قاتلان امام حسین علیه السّلام است و لذا حضرت مهدی علیه السّلام با لقب « ثائر دم الحسین و الشّهداء معه صلوات اللّه علیهم» (۴) خوانده می شوند.
صاحب مکیال المکارم در توضیح معنای «ثائر‌» فرموده اند:
ثائر، کسی است که تا وقتی خونخواهی نکرده، قرار و آرام ندارد. (۵)
خون امام حسین علیه السّلام به ناحقّ ریخته شده است و صاحب این خون، پیامبر صلی الّه علیه و آله و سلّم و اهل بیت علیهم السّلام هستند و خداوند متعال وعده فرموده که قائم آل محمد علیهم السّلام از قاتلان پدر خویش خونخواهی کند. در قرآن کریم آمده است:
«من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیّه سلطانا. » (۶)
کسی که مظلوم کشته شود، ما برای او (نسبت به قاتل) سلطه قرار داده ایم.
امام باقر علیه السّلام در تفسیر آیه ی شریفه فرموده اند:
مقتول (در این آیه) حسین بن علی علیهما السّلام است که مظلومانه کشته شد، و ما صاحبان خون ایشان هستیم و قیام کننده ی از ما اهل بیت، وقتی قیام کند، خونخواهی حسین علیه السّلام را می نماید. (۷)
همه ی اهل بیت علیهم السّلام و حتّی پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم در انتظار روزی هستند که چنین امری عملی گردد.
امام باقر علیه السّلام فرموده اند:
وقتی جدّم امام حسین علیه السّلام به شهادت رسیدند، فرشتگان الهی به ضجّه و گریه آمدند و عرضه داشتند: ای پروردگار و آقای ما! آیا از کشندگان برگزیده ی آفریدگانت در می گذری؟ خدای عزّوجلّ در پاسخ به آنها فرمود: آرام باشید! قسم به عزت و جلال خود، من از ایشان- هر چند بعد از گذشت مدّت زمانی – قطعاً انتقام خواهم گرفت. سپس خداوند، امامان از فرزند امام حسین علیه السّلام را به فرشتگان شناساند و آنها با دیدن ائمّه علیهم السّلام مسرور شدند.
در میان آنها یک نفر ایستاده مشغول نماز خواندن بود، خدای عزّوجلّ فرمود: «بذلک القائم أنتقم منهم»؛ با همین کسی که ایستاده است، از آنها انتقام می گیرم. (۸)

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۲ ، ۱۷:۱۱
محمدرضا عسکری

به نام خدا

برای ظهور آن جناب – صلوات الله علیه – و ظهور دولت ایشان هیچ تعیین وقتی از ائمه اطهار -علیهم السلام – نشده است و نهی شدید وارد شده که خبری از جانب ما در تعیین وقت، قبول نشود (۱) و علاماتی نیز در اخبار آنها برای مقدمه ظهور ایشان وارد شده که از آنها هم هیچ وقت و بلکه تقریب وقت هم نمی شود. و آنها دوقسم است:
یک قسم آنچه در همان سال و ماه ظهور واقع می شود لکن تعیین آنکه سال چندم از عمر ایشان است نگردیده و آن نداء آسمانی که در روزبیست و سوم ماه رمضان وقوع می یابد.(۲) حضرت جبرئیل – علیه السلام- در کعبه اسم ایشان را تا حضرت امیر المؤمنین – علیه السلام – ذکر فرماید و ندا کند که این موعود منتظر ظاهر شد و متابعت او کنید. اعجاز این ندا آن است که همه ی عالم آن را به زبان خود می شنوند. و در اخبار از ائمه اطهار – علیهما السلام – تصریح شده که این ندا حتمی است و قبل از آن قائم ما ظاهر نمی شود (۳) و حکمت و فایده ی این علامت دو امرعظیم است:
اول آنکه هر کس قبل از وقوع این ندا دعوی مهدویت و قائمیت کند،اهل حق بر وجه یقین بدانند که او باطل است و مهدی بر حق نیست وبرای تحقیق از حال او گمراه نشوند.
دوم: آنکه بعد از وقوع این ندا در امر حضرت قائم – علیه السلام – در شک نمی افتد که شاید مهدی و قائم بر حق نباشد، و یقین به وجود مبارک آن حضرت -صلوات الله علیه – پیدا می کنند و از ایشان پیروی می کنند.
قسم دوم: از علامات اموری است که در اطراف عالم واقع می شود مانند: خسف و به زمین فرو رفتن، و زلزله و تغییرات کلی در احوال مردم از کثرت شنایع و قبایح و همچنین امور خاصه مثل آنکه: عمامه ها مبدل به کلاه شود،یا پدر و مادر آرزو کنند که کاش فرزند پسر نداشتند یا زنها پوشیده اما برهنه وار بیرون آیند، (۴)یا آنکه دو طایفه از منسوبین به حق در کلمه ی عدل اختلاف کنند و چندین هزار کشته شوند. و شیخ طبرسی را بر دار زنند و امثال اینها که این جمله امور خاصه در عهد و دوره ما، مو به مو واقع شد و حکمت آنها هم دو امر عظیم است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۲ ، ۱۷:۰۵
محمدرضا عسکری

به نام خدا

این نوشتار در توسل اول است که آن سعی و کوشش در تحصیل و تکمیل معرفت به آن جناب – علیه السلام – است. باید دانست که معرفت واجب نسبت به ایشان در چهار وصف است، دو وصف آن بیان ایشان و باقی ائمه اطهار – علیهم السلام- مشترک است. و در دو وصف دیگر مختص به خود آن جناب -علیه السلام- است.
دو وصف اول، یکی وصف امامت است به آنکه مقام امامت برای ایشان مانند آنچه برای آباء طاهرینشان ثابت بود، ثابت است. پس از حضرت امام حسن عسکری – علیه السلام- آن جناب – صلوات الله علیه – امام و مطاع و مقتدای کل بر تمامی اهل حق از انس و جن بوده و هستند. چنانچه هر کدام از آباء اطهارشان – علیهما السلام -در عهد خود امام و مطاع و مقتدای کل بر اهل حق از انس و جن بودند و اعتراف و اعتقاد به امامت شان هم مانند آن شرط صحت ایمان است و ایمان شرط رسیدن به نعمت همیشگی در بهشت است و در اعتراف و تصدیق به وصف امامت ایشان، اعتراف به آنکه امر و نهی و فرمان ایشان، امر و نهی فرمان خداوند -جل شأنه -و حضرت رسول -صلی الله علیه و آله -می باشد، و لازم است بر هر بنده ی مؤمن اطاعت آن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۲ ، ۰۸:۱۲
محمدرضا عسکری

به نام خدا

نویسنده : محمد مهدی خالقی

هدایت
خدای جهان خالقی حکیم است و هیچ موجودی را بیهوده و عبث نیافریده، چون خلق بی‌هدف نشانة ضعف و ناآگاهی است و این ویژگی‌ها نمی‌تواند در خداوند وجود داشته باشند. او هر مخلوقی را برای هدفی حکیمانه آفریده و آن را به سوی هدفش هدایت می‌کند.
وقتی به جهان و موجودات می‌نگریم آنها را یک مجموعة منظم و دارای نظام که در مسیری معین رو به سوی هدفی خاص حرکت می‌کند می‌بینیم. این حرکت حرکتی به سوی کمال است، و همة موجودات به سوی کمال در حرکت‌اند. اصولاً تمام حرکت‌ها در جهان نوعی حرکت کمالی هستند بدین معنی که خداوند هر موجودی را که آفریده، او را به کمال خاص خود رهنمون گشته است.۱
در تعالیم کتاب آسمانی و آموزه‌های معصومین(ع) چنین روایت می‌شود که:
جهان منظم و دارای هدف بوده (هدایت عامه) انسان هم موجودی هدفمند و دارای هدف خاص و برای رسیدن به این هدف (هدایت خاص انسان) هم عقل و اختیار (به عنوان ابزاری درونی) و پیامبران و کتب آسمانی (به عنوان ابزاری بیرونی لازم و ضروری می‌باشند.
خداوند متعال که آفرینندة انسان است، بهترین کس برای خبر دادن از آینده و دادن برنامه برای سعادت انسان است. پیامبران را برای ابلاغ این اخبار و برنامه‌ها به بشر، مبعوث نموده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۲ ، ۰۸:۰۲
محمدرضا عسکری