حرف یار

اخبار شهرستان شهریار، مهدویت، شهدا، آموزشی، فراماسونری، طب سنتی و اسلامی، در مکتب ائمه و بزرگان

حرف یار

اخبار شهرستان شهریار، مهدویت، شهدا، آموزشی، فراماسونری، طب سنتی و اسلامی، در مکتب ائمه و بزرگان

۶۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «به یاد شهدا» ثبت شده است

گردان پشت میدون مین زمین گیر شد.

چند نفر رفتن معبر باز کنن، ۱۵ ساله بود.

چند قدم که رفت، برگشت، گفتند ترسیده!

پوتین هاشو داد به یکی از بچه ها و گفت:

تازه از گردان گرفتم، حیفه! بیت الماله!

و پا برهنه رفت…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۴۲
محمدرضا عسکری

خواهر و برادر عزیز 
تا حالا تونستی به خاطر کسی چیزی رو بگذاری کنار؟
چرا برکت از خانواده ما کم... کم... کم تر... شده... چرا؟!
برای اینکه هرروز خدا گناه میکنیم و
ولی فکر میکنیم راه رو داریم درست میریم
فقط به خاطر این شهیدایی که حق زندگی کردن رو از خودشون گرفتند تا تو بتونی الان ازاد باشی و امنیت داشته باشی...
بیا و گناه نکردن رو تمرین کن ...
 
خواهرم قصد نصیحت ندارم !
فقط یک لحظه پیش خودت فکر کن
مگه اون شهید نمیخواست زندگی کنه
مگه اون شهید نمیتونست از این دنیا لذت ببره
 
چرا رفت؟ برای چه کسی رفت ؟ چجوری رفت ؟
 
نگذارید شمارو ابزار خودشون قرار بدند شما دیگران رو ابزار خودتون کنید
 
این کسانی که میگن شما رو دوست دارند،بعد از یه مدتی که عشق و حالشون رو 

کردند شمارو تنها میگذارند میرن وشما رو فقط بازی میدند
 
توروخدا با کارامون خون شهیدان رو پایمال نکنیم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۳۷
محمدرضا عسکری

 

استخوان های مچش زده بود بیرون

دوتا انگشتش هم قطع شده بود

گفتم: اون طرف رو نگاه کن تا دستت رو بشورم

خندید و گفت: نه! می خوام ببینم چه جوری می شوری

شستم ، اما وسطش طاقت نیاوردم

بهش گفتم: مگه دردت نمیاد؟

گفت: دردش هم لذته ، نیست؟

                         منبع: کتاب یادگاران " خاطرات پزشکان

واقعا چی می دیدند ، من نمی دونم                               


فقط می تونم بگم تمام دردهای دنیا رو به زانو در آورده بودند این مردان آسمونی

حتی مرگ رو هم به شوخی گرفته بودند

دمشون گرم! کاش نصیب ما هم بشه این زندگی

اللهم الرزقنا...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۲ ، ۰۶:۲۱
محمدرضا عسکری
دی ماه سال ۱۳۵۹بود، در جنوب سوسنگرد و در روستای مالکیه خطی را در مقابل دشمن تشکیل داده بودیم. واقعاً نسبت به دشمن سلاح و مهمات کمی داشتیم اما علی رغم این کمبود هیچ گاه در مقابل دشمن احساس ضعف نمی کردیم و دوست داشتیم خود را با دشمن درگیر کنیم هرچند می دانستیم شلیک یک گلوله از طرف ما مساوی است با شلیک دهها گلوله از طرف دشمن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۵۸
محمدرضا عسکری

سردار مرتضی حاج باقری از رزمندگان دفاع مقدس در بخشی از خاطرات هشت سال جنگ تحمیلی می نویسد:

ما در دوران اسارت جزو مفقودین بودیم یعنی نه ایران از ما خبر داشت و نه صلیب سرخ جهانی نام ما را ثبت کرده بود. به همین جهت مشکلات ما از سایر اسرا بیشتر بود. هیچ نام و نشانی از ما در جایی نبود. عراقی‌ها به ما خیلی سخت می‌گرفتند جز ارتباط و اتکال به خدا هیچ راهی نبود تنها امیدمان استعانت خداوندی بود یکی از راه‌های تحکیم ارتباط الهی بحث نماز و روزه بود بچه‌هایی که با ما در اردوگاه ۱۲ و ۱۸ بودند تقریباً ماه رجب و ماه شعبان را در استقبال از ماه رمضان روزه می‌گرفتند هر چند که روزه گرفتن و نماز خواندن حتی به صورت فرادا جرم بود.

خدا شاهد است امروز که سالها از اسارت می‌گذرد هنگام ماه مبارک رمضان همه نوع خوراکی با بهترین کیفیت در سفره‌هایمان یافت می‌شود. ولی لذت افطار دوران اسارت را ندارد

بارها اتفاق می‌افتاد که هنگام نماز دژخیمان بعثی به بچه‌ها حمله می‌کردند و جهت آن‌ها را از قبله تغییر می‌دادند و نماز را بهم می‌زدند حتی یک شب مجبور شدیم نماز مغرب و عشا را به حالت خوابیده و زیر پتو به جا بیاوریم. روزه گرفتن جرم سنگین‌تری بود بچه‌ها غذای ظهر را می‌گرفتند و در یک پلاستیک می‌ریختند چهار گوشه آن را جمع کرده و گره می‌زدند سپس این غذا را در زیر پیراهن خود پنهان می‌کردند و افطار میل می‌نمودند اگر موقع تفتیش از کسی غذا می‌گرفتند او را شکنجه می‌دادند.

آن غذای سرد ظهر با غذای مختصری که احیاناً در شب می‌دادند را بچه‌ها به عنوان افطار می‌خوردند و تا افطار بعد به همین ترتیب می‌گذشت. خدا شاهد است امروز که بیش ۲۰ سال از اسارت می‌گذرد هنگام ماه مبارک رمضان همه نوع خوراکی با بهترین کیفیت در سفره‌هایمان یافت می‌شود ولی لذت افطار دوران اسارت را ندارد. به نظر من آن غذا، غذای بهشتی بود و ما هنگام افطار واقعاً حضور خدا را احساس می‌کردیم. دعای افطار با حال و هوای معنوی خاصی توسط بچه‌ها قرائت می‌شد هر چند پس از صرف افطاری تا افطار بعد هیچ خبری از خوراکی نبود ولی خیلی برایمان لذت بخش بود.

منبع: مشرق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۲ ، ۰۷:۴۳
محمدرضا عسکری

۳۰تیرماه سالروز شرکت لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) در مرحله سوم از مراحل پنجگانه عملیات رمضان است. تیپ ۲۷ پس از بازگشت از سوریه برای حضور در این عملیات آماده شد.بعد از ربوده شدن حاج احمد متوسلیان در لبنان مسئولیت تیپ ۲۷ محمد رسول الله(ص) به محمد ابراهیم همت واگذار شد. و این تیپ به فرماهندهی همت توانست در مرحله سوم عملیات رمضان حضور پیدا کند. سعید قاسمی جانشین واحد اطلاعات عملیات تیپ ۲۷ محمد رسول الله در آن ایام پیرامون عملکرد این تیپ در مرحله سوم رمضان روایت می‌کند که شرح آن در ماه همراه بچه‌هاست‌ آمده. او می‌گوید:............

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۵۰
محمدرضا عسکری
با ربوده شدن احمد متوسلیان در لبنان، مسئولیت خطیر فرماندهی تیپ ۲۷ از جانب فرماندهی کل سپاه، به محمدابراهیم همت واگذار شد. این اتفاق هم زمان بود با اعلام دستور فرمانده کل سپاه؛ مبنی بر بازگشت این تیپ به ایران و حضور در عملیات برون مرزی رمضان که درمنطقه جنوب آغاز شده بود. به رغم تمامی مشکلات، با فرماندهی محمد ابراهیم همت تیپ ۲۷ محمد رسول الله(ص) در مرحله سوم عملیات رمضان حضور پیدا کرد.

از جمله دغدغه‌های همیشگی همت، استفاده حداکثری از عناصر نخبه تیم‌های شناسایی در واحد اطلاعات – عملیات تیپ ۲۷،کاستن از میزان تلفات و افزایش ضریب لطمات وارده بر دشمن، خصوصا طی دوران فرماندهی او،‌ بر این یگان مانوری و همیشه خط‌شکن سپاه بوده است. بخشی از بیانات شهید همت که در جمع کادرهای اطلاعاتی تیپ ۲۷ پس از خاتمه مرحله سوم عملیات رمضان، ایراد شده‌اند، منتشر می‌شود.

 عنصر اطلاعات – عملیات صبح تا شب باید دوربین روی چشم او باشد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۴۹
محمدرضا عسکری
مگر می شود کسی نام سردار خیبر را نشنیده باشد. سردار حاج محمدابراهیم همت نه تنها برای اهالی جبهه و جنگ بلکه برای تمامی افرادی که خون ایرانیت و اسلامیت در رگ های آنها جریان دارد چهره ماندگاری است که تا ابد در تاریخ این مرز و بوم باقیست. لطافت و مهربانی با چهره این انسان در هم آمیخته شده است. با این حال در عملیات نظامی به مانند یک فرمانده عالیرتبه عمل می کرد و همین باعث شده بود تا بچه بسیجی ها عاشق سینه چاک او باشند.

خاطرات زیادی از ایشان نقل قول شده است. اما شاید آنچه که تا به حال کمتر مورد بررسی قرار گرفته توقیف(بخوانید بازداشت) شهید همت بوده که در این مطلب منتشر می شود. این خاطره در کتاب «ماه همراه بچه هاست» که به کوشش استاد عزیز گلعلی بابایی منتشر شده است:

به دلیل بروز اختلاف نظر تخصصی میان ارتش و سپاه در مورد انتخاب منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی و غالب شدن نظر فرماندهی کل سپاه، بلافاصله پس از ناکامی در این عملیات، فرماندهی نیروی زمینی ارتش، طرح انجام عملیات در محور جَبَل فوقی و جبال حَمرِین را مطرح کرد. ارتش قبلا هم این منطقه را در جریان عملیات والفجر مقدماتی به عنوان جایگزین منطقه فکه – چزابه پیشنهاد کرده بود. لذا، وقتی عملیات والفجر مقدماتی با «عدم الفتح» مواجه شد، فرماندهی نیروی زمینی ارتش ابتکار عمل را در دست گرفت و طرح مورد نظر خود را ارائه کرد. فرماندهان سپاه هم که به لحاظ عدم موفقیت در عملیات قبل دچار انفعال شده بودند، با وجود مخالفت شان با این طرح، بنا به دستور فرماندهی کل سپاه، هیچ واکنشی از خود نشان ندادند.

مسئله بسیار مهم هنگام مطرح شدن این طرح، که با میدان داری فرماندهان نیروی زمینی ارتش همراه بود، انتخاب عنوان کلی «آتش به جای خون» برای این مانور بود که با واکنش اعتراض آمیز برخی فرماندهان عملیاتی سپاه، از جمله محمد ابراهیم همت روبه رو شد و برخی دیگر نیز، به دلیل شرایط خاص، سکوت کردند.

محسن رضایی میرقائد؛ فرمانده ی کل وقت سپاه، که خود در آن جلسه چالش برانگیز حضور داشت، درباره این واقعه و تبعات آن برای همت، سال ها پس از ختم جنگ، گفته است:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۴۴
محمدرضا عسکری

امیر سرتیپ دوم «سیاوش مشیری» از خلبانان دوران دفاع مقدس بوده و هم اکنون در دفتر مطالعات علمی و پژوهش‌های استراتژیک نیروی هوایی مشغول به فعالیت است. در سالروز شهادت سرلشکر خلبان «عباس دوران» طی گفت‌وگویی با فارس رشادت‌های این خلبان شهید را روایت می‌کند.

* اعزام از پایگاه هوایی بوشهر به پایگاه شهید نوژه

شهید دوران در آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در پایگاه هوایی بوشهر مستقر بود؛ سال دوم جنگ، به دلیل تغییر و تحولات، او به همراه دیگر همرزمان از جمله شهید یاسینی و شهید خلعت‌بری از پایگاه بوشهر به پایگاه هوایی شهید نوژه همدان آمدند و آنجا با شهید عباس دوران آشنا شدم.

این تغییر و تحولات هم به دلیل تنوع اهداف رژیم بعث عراق بود؛ در این راستا پایگاه هوایی بوشهر و پایگاه هوایی شهید نوژه همدان نیز با توجه به موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی، برخی از خلبانان این دو پایگاه را جابجا کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۴۲
محمدرضا عسکری

عکسی که می بینید، رزمنده ای بسیجی را در سال های دفاع مقدس، نشان می دهد. این عکس در مناطق عملیاتی خوزستان گرفته شده است و بسیجی خاکی پوش، به رسم مولایش “عباس بن علی”(علیه السلام) عازم تهیه آب مصرفی واحد خود است.بر بازوی راست این بسیجی، بازوبندی با عنوان “زائران کربلا” بسته شده است و بر اندام رشیدش، جای خالی یک پا، در همان نگاه اول، خودنمایی می کند.

احتیاجی به تاکید نیست که وضعیت جانبازی این رزمنده، در حالت طبیعی باعث می شود که او از تمام اموری اینگونه و چه بسا از حضور در جبهه های جنگ، معاف گردد اما بسیار بودند بسیجیانی چون او که هیچ گاه اجازه نمی دادند، زخم های جنگ و محدودیت های جانبازی، آنان را از فعالیت های جاری شان در جبهه های نبرد باز دارد و نمادی می شدند از “همت بسیجی”. کم نبودند جانبازانی از این دست که در جبهه های جنگ حاضر شده و در نهایت شربت شهادت نوشیدند. شاید هم این تصویر، متعلق به شهیدی باشد که او را نمی شناسیم. هر چند که اگر خواسته باشیم حق مطلب را ادا نماییم، باید صادقانه اعتراف کنیم که بسیجیان را تنها امامشان شناخت. همان امامی که این بسیجی نیز عکسی از او را بر سینه اش نصب کرده است. همو که افتخار می کرد که خود یک بسیجی است.

منبع : جهان نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۲۶
محمدرضا عسکری