░░░░░░░░ بسمِ ربــــِّ الـزیــنــبــ ░░░░░░░░
تا چشم گشودم در آغوش تو بودم
مدهوش دلم بودی و مدهوش تو بودم
بالا تر از این رنگ ندیدم به جهانم
یک سال نه یک عمر سیه پوش تو بدم
دستی به روی قلبم و آتش روی آتش
گفتی که مکن گریه و خاموش تو بودم
فریاد زدم شمع جهان بودی و هستی
پروانه صفت پیش تو بر دوش تو بودم
در روز دهم ساعت سه داخل مقتل
تا چشم گشودم که در آغوش تو بودم
تا چشم گشودم در آغوش تو بودم
مدهوش دلم بودی و مدهوش تو بودم
بالا تر از این رنگ ندیدم به جهانم
یک سال نه یک عمر سیه پوش تو بدم
دستی به روی قلبم و آتش روی آتش
گفتی که مکن گریه و خاموش تو بودم
فریاد زدم شمع جهان بودی و هستی
پروانه صفت پیش تو بر دوش تو بودم
در روز دهم ساعت سه داخل مقتل
تا چشم گشودم که در آغوش تو بودم