حرف یار

اخبار شهرستان شهریار، مهدویت، شهدا، آموزشی، فراماسونری، طب سنتی و اسلامی، در مکتب ائمه و بزرگان

حرف یار

اخبار شهرستان شهریار، مهدویت، شهدا، آموزشی، فراماسونری، طب سنتی و اسلامی، در مکتب ائمه و بزرگان

وقتی کبوتران حرم چرخ می زدند...

دوشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۵۹ ق.ظ
هر روز در سکوت خیابان دوردست
روی ردیف نازکی از سیم مینشست
وقتی کبوتران حرم چرخ می زدند
یک بغض کهنه توی گلو داشت...می شکست
ابری سپید از سر گلدسته می پرید:
جمع کبوتران خوش آواز خودپرست
آنها که فکر دانه و آبند و این حرم
جایی که هر چقدر بخواهند دانه هست
آنها برای حاجتشان بال می زنند
اصلا یکی به عشق تو آقا پریده است؟
رعدی زد آسمان و ترک خورد ناگهان
از غصه ی کلاغ،کلاغی که عاشقست
ابر سپید چرخ زد و تکه پاره شد
اما کلاغ،روی همان ارتفاع پست...
آهسته گفت:من که کبوتر نمی شوم
اما دلم به دیدن گلدسته ات خوشست!

برای مشاهده سایز اصلی روی تصویر کلیک کنید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی