حرف یار

اخبار شهرستان شهریار، مهدویت، شهدا، آموزشی، فراماسونری، طب سنتی و اسلامی، در مکتب ائمه و بزرگان

حرف یار

اخبار شهرستان شهریار، مهدویت، شهدا، آموزشی، فراماسونری، طب سنتی و اسلامی، در مکتب ائمه و بزرگان

دیشب تا صبح یه بارونی زد که نگو

پنجشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۱۶ ب.ظ

با خدا دعوام شد و رفتم تو رختخوابم و چند قطره اشک ریختم و خوابم برد صبح که بلند شدم مادرم گفت دیشب تا صبح یه بارونی زد که نگو
خدایا دوستت داریما به خدا دوستت داریم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی